و قسم به شب ...
Gloomy Sunday و غم سحرانگیزش
بار دیگر قلب هامان را یادِ هم ...
پ.ن : دارم یه ورژن یونیکِ جازشو گوش می دم ...
و قسم به شب ...
Gloomy Sunday
...
و قسم به شب ...
Gloomy Sunday و غم سحرانگیزش
بار دیگر قلب هامان را یادِ هم ...
پ.ن : دارم یه ورژن یونیکِ جازشو گوش می دم ...
و قسم به شب ...
Gloomy Sunday
...
هی دارلین, در حالی که در هزارتوی نیلوفرهای آبی مرداب کدر شده ی اتاقم و صدای تکرارنشدنی توپاک و بیس های زخمی و کشنده ی موزیک غرقم و تو جهان های موازی یه جایی همون نزدیک ها کنارت نشستم و دارم فنجون فاکینگ براونِ قهوه مو سر می کشم, کام کلوسر (بیا نزدیک تر) تا یه حقیقتی رو بهت بگم ... درست بیخ گوشت زمزمه اش کنم اره ... کام کلوسر دارلین, هی ... لسن! ... "همیشه حواسِ پرت ادم های اشتباهی زندگیتو جمع ادم های درست زندگیت کن! همیشه گوش بزنگ دوست داشتن های حقیقی زندگیت باش! ادم هایی که دوستت دارن, حتی اگه جنس احساستون یکی نیست و دنیاتون از هم دوره, نگهشون دار! همینا, همین ادم های از جان گذشته ی زندگی, لحظه ی اخر, لحظه ی ملکوتی لبالب افتادن و لب پر شدن, سقوطتو پرواز می کنن! دوست داشتن های حقیقی رو یه گوشه ی دلت, یه گوشه ی دنج زندگیت مثل یه راز واسه خودت نگه دار و ازشون مراقبت کن! ادم های خسته, ادم های زنگ زده, فرسوده و تحلیل رفته که من و تو باشیم همیشه دم اخر, ته نیازمون همین دوست داشتن هاس! ماها دلمون واسه محبت واقعی, عشق حقیقی تنگ میشه, مثل ماهیِ بیرونِ تنگ افتاده واسش دل می زنیم ... دست بکش به تن واژه هام, مرور کن زندگیتو, بفهم چی میگم ... بزرگ شو ... من بزرگ شدم ... ادم هایی که دوستم دارنو نگه می دارم ... من اونی که دوستم داره رو انتخاب می کنم! آره ... غیر از این باشه باختم, باختی ... لوزر ... مردی که من دوستش داشتم یه ادم معمولی بود اما عشق من خاصش کرده بود ... ارزش گل من به قدر عمری بود که به پاش صرف کرده بودم! ... مرد دیکتاتور من با کوهی از غرور, همیشه دلتنگ بود ... دلتنگ یه احساس واقعی ... ادم ها بزرگ که میشن منطقی تر میشن ... ترجیح میدن این دل زیاد غلط نکنه, ترجیح ادما میشه منطقی که همیشه حرف اولو بزنه ... اما می دونی ته تهش, اخرش, اون لبالب افتادن و لب پر شدن دستتو سمت اون عشق حقیقی دراز می کنی ... شک نکن ... به دوست داشتن های حقیقی زندگیت بها بده ... نگهشون دار ... مرد من بعد از دست به دست کردن مداوم زن های رنگارنگ, بعد از خوش گذرونی های بی حد و حصر, بعد از تولید مثل و کسافت کاری هایی از این دست, در به در یه حس واقعی, تو اشوب و تعفن و اعتماد های خدشه دار شده اش, له شده اش و دروغ های مکرر دست و پا می زنه و هر لحظه فروتر میره ... مرد معمولی من که دیگه مدت هاست مرد زن دیگریست ...دلتنگ محبت های واقعی من افسوس رو با پاکت های پشت به پشت هم سیگارش اتش می زنه ... مرد من باخت چون حقیقت زندگیشو با یه دروغ کاذب تاخت زد و حالا زمان همه چیزو پشت سر گذاشته و عشق راستین, حقیقت بارز محضی که هرگز کهنه نمیشه ..." سکوت ...
امروز روز قلم می باش، هوم ... اوه مای گاد! به خودم قول دادم یه تکست یونیک از اوناش بنویسم ... دارم 2pac می گوشم و آااخ ... دو هفته گذشت یا شایدم یه هفته ... ولی نه، دو هفته ... و کی می دونه یه ادم تو یه هفته چقدر می تونه تغییر کنه؟! چقدر می تونه فکر کنه و به یه چیزهایی برسه؟! دارم از یه حس نوستالژیک حرف می زنم ... من تو این یه هفته حس یک یا چند ماه گذشتنو تجربه کردم ... همینقدر کش دار و سنگین و البته جالب! ... اووف جانم به خش صدای توپاک ... کاش می شد بشنوی ولی خب ... هر روز که می گذره شبیه هیچ روزی از روزهای زندگیم نیستم ... اخه گفتم که من کلید طلایی رو تو قفل نقره ی انزوا پیچوندم و اومدم تو و درو پشت سرم بستم! فوراور! ... نمی خوام بگم یادش می افتم چون نمی افتم و جوریه که هر وقت بخوام اگاهانه بهش گریز می زنم و اگه دلم خواست بهش فکر می کنم ... همین اخراشه، که دانهیلم، دیزایر بلوم تموم شه! دیروز رفتم ادکلن تلخ زهرماری خودمو خریدم، شیک با فرگرنس سنگین و مبهوت کننده، اره ... دیزایر بلو رایحه ی من نیست چون من اون ادم نیستم ... من تو نیستم ... من با ته مایه ی شیرین تو عطرم اصلا حال نمی کنم ... باید سنگین و تلخ باشه ... باید مثل نایفو ببره ... مثل سیلی بخوره تو صورت ... دیزایر بلو که می زنم همه ی عابرهای خیابون گرد اسم عطرمو می پرسن و راوی میگه وه که چه محشر شدی و فلان اما تموم که شد دیگه نمی زنم ... و شیشه ی خالیِ آبیشو به یادگار از روزهای خاص نگه می دارم ... و بعد با عطر خودم به یه عصر جدید وارد می شم ... قشنگیش اونجا بود که اون روزها که من دیزایر می زدم توام می زدی ... و از الان به بعد هرکی دیزایربلو بزنه تا ابد نوستالژیکه برام و اون روزها تداعی میشن ... تداعی آزاد :) ... من دارم اخراشو زندگی می کنم ... دیزایربلو ممنتوی منه! ... ممنتو مینز یادگاری! آااخ از لا مینورِ بیس این ترک ... آااخ از صدای توپاک شکور ... می خوام پرواز کنم از پنجره ی اتاق ... پرواز ...